در تیتر این نوشته، تاکیدم روی “تفاوت” هست، نه “فاحش”. لطفا درست بخوانید!
دقیقا ۶٫۵ ماهه که به کانادا مهاجرت کردم. اول ۲ هفته ای تورنتو رو گشتم، بعد به کلگری اومدم. در این ۶ ماه ۲ کار عوض کردم. هردوکار در رشته ای کاملا متفاوت از رشته ای که لیسانسش رو از دانشگاه شریف گرفته بودم! ۸ هزار کیلومتر رانندگی کردم. یکی از سردترین زمستان های کانادا از ۳۰ سال پیش تاکنون رو تجربه کردم. در ایران یک جمع بسیار خوب دوستان دورم بودن که از بودن باهاشون بسیار خوشحال بودم و لذت می بردم، و در اینجا هنوز یک دوست صمیمی هم پیدا نکردم. و خیلی تجربه های تازه دیگه…
هنوز هم خودم رو در پروسه تکاملی یک مهاجر می بینم! به این معنی که تغییرات بیشتر و “تجربه های اول” بیشتری در راه هست. اما الان که به تجربیات تازم رجوع می کنم، می بینم که جواب بسیاری از سوال هایی که قبل مهاجرت داشتم رو تا حد خوبی فهمیدم. برای همین تصمیم گرفتم که در یک سری پست، اگر وقت اجازه بده، تجربه هام رو باهاتون به اشتراک بذارم.
موضوع این نوشته شاید جزو اولین کنجکاوی های یک متقاضی مهاجرت باشه. اول اینو بگم که من با وجود اینکه تورنتو و ونکوور رو به مدت کوتاهی دیدم، تجربیاتم عمدتا مربوط به کلگریه. پس ۱۰۰% قابل بسط به کل کانادا نیست. بعنوان مثال ونکوور بهیچ وجه برف اینجارو نداره، اما از طرف دیگه شهر نامرتب تر، فرصت های کاری کمتر و مخارج بالاتری داره. ضمنا، من حدود ۱۰ سال اول عمرم رو در اهواز گذروندم، و ۱۲ سال بعد رو در تهران. پس تجربیات ایرانم بیشتر به تهران مربوط میشه. دیگه تطبیقش با محل زندگی خواننده با خودتون!
اگر شما هم در کانادا زندگی می کنید، ممنون میشم نظر خودتون رو در قسمت نظرات (زیر این نوشته) بنویسید.
- آب و هوا
من اول پاییز اینجا اومدم و الان اول بهاره. اوایل کمی هوای آفتابی خوب و بارون نم نم دیدم. باقیش یا برف آروم بوده، یا گاهی برف تند، یا گاهی آفتاب تیز! در ایران من هیچوقت عینک آفتابی نمی زدم، چون خوشم نمیومد! اما اینجا اصلا نمیشد. وقتی یکبار حین رانندگی به سمت خورشید پیچیدم و دیدم تا چند ثانیه کاملا مختل شد، فهمیدم که اینجا بدون عینک آفتابی اصلا نمیشه. ضمنا وقتی آفتاب هم میشه گاهی برف روی زمین هست، این برف نور رو منعکس می کنه و چشم اذیت میشه. با پدیده های جالب جدیدی آشنا شدم. مثلا Frostbite یعنی بعد از مدتی در سرما موندن پوست آسیب می بینه، و در حالت وخیمش می تونه به قطع عضو منجر شه. من به طور بسیار خفیف یکبار پشت دستم یک دایره اندازه سکه اینطوری شد، موقعی که برف رو از روی شیشه ماشین پاک می کردم و یک دستم دستکش نازک داشت. الان هنوز یک دایره کمرنگ قرمز (اندازه یک نخود!) در اون نقطه مونده. یا یکبار در سرمای شدید دیرم شده بود و مسافتی رو دویدم، و باد خیلی به صورتم خورد. بعد در آینه که نگاه کردم دیدم نوک بینیم سرخ شده و شبش خیلی کم پوسته زد. یکی دو روز می سوخت بعد خوب شد. یادمه یک روز که سرما شدید بود، اخبار اعلام کرد که الان اگر حتی ۵ دقیقه در سرمای بیرون بمونید، خطر Frostbite برای پوست بدون محافظت وجود داره. یا Wind Chill که به معنی دمایی هست که ما با وجود باد حس می کنیم. این دما پایین تر از دمای واقعی هواست، و من تابحال ندیدم بودم که مثلا ۱۲ درجه سردتر از دمای واقعی باشه! اما اینجا دیدم. یا Black Ice که لایه نازکی از یخ هست روی سطح جاده، معمولا به سادگی دیده نمیشه و اگر متوجهش نشید سر یک پیچ یا جایی که باید ترمز کنید خطرساز میشه. حالا اینهارو می خونید و می گید این دیگه چه جهنمیه! من هم نمیگم که جهنم نیست! اما همین که این مفاهیم تازه رو یاد بگیرید و لباس گرم از اینجا بخرید و یاد بگیرید چطور از حمل و نقل عمومی (یا ماشین شخصی) استفاده کنید، سرما کاملا قابل تحمل میشه. دقت کنید که گفتم “قابل تحمل”، نه “خوب” یا “مطبوع”! اگر گزینه های دیگری جز این شهر هم پیش روتونه و دارید ارزیابیشون می کنید، این فاکتورهارو هم در نظر بگیرید: مالیات های کمتر، میانگین درآمد بیشتر، فرصت های کاری بیشتر (البته بسته به رشته)، تمیزی بیشتر، ترافیک کمتر، مردم خوش اخلاق تر، و غیره.
الان که فکر می کنم، تصویر غالبی که از تهران و از کلگری در ذهنم مونده، اینه:
ولی این رو هم باید در نظر گرفت که من همه فصل اینجارو دیدم بجز تابستون (اون هم در یکی از سردترین زمستان هاشون بعد از ۳۰ سال).
باید به آلودگی هوای تهران هم اشاره کنم، که تاثیر سریعش دوده گرفتن اشیا و سردرد گرفتن آدمها و اینها بود، تاثیر درازمدتش …
اما اینجا خبری از این آلودگی نیست.
- ترافیک اتومبیل ها
این اواخر دیگه تهران تقریبا هرساعتی ترافیک بود. ربطی به ساعت تعطیلی مدارس و ادارات و این حرفها نداشت. این برای من خیلی آزاردهنده بود. اینجا در ونکوور مشکل چندانی ندیدم، اما در تورنتو یکی دوبار ترافیک در حد تهران دیدم. در کلگری هم ترافیک شدیدی ندیدم. بدترین ترافیکشون صبح و عصره، در مرکز شهر که خیابون ها باریک ترن و تراکم ها بیشتر. اما در اون شرایط هم نهایتا ظرف ۱۰-۲۰ دقیقه از محدوده پر ترافیک خارج میشید. فکر کنم دیگه اعصابم تحمل ترافیک تهران رو نداشته باشه!
در مورد ترافیک هم، بهترین تصاویری که گیر آوردم و بازگو کننده تصویر ذهنی من از ۲ جا هستند، اینهاست:
تصویر کلگری کمی با اغراقه. چون خارج شهره. اما چون من بیشتر مدتی که اینجا بودم رو در شهری نزدیک کلگری کار کردم، بیشتر رفت و آمدم تابحال در این بزرگراه بوده. با همین منظره، اما عمدتا برفی!
- فرهنگ و زبان
این مورد تقریبا همونطوریه که در ذهنتون هست. همه جور نژادی در اینجا پیدا می کنید، با فرهنگ های مختلف. البته فرهنگ کانادایی بالاخره غالبه و نمودهای اون رو بیشتر می بینید. مثلا احترام بسیار به دیگران (بخصوص نژاد های دیگر، جنسیت دیگر، همجنس گرایان، …)، احترام بسیار به عابر پیاده و دوچرخه سوار (در حدی که عابر سرشو می اندازه پایین میاد از خیابون رد میشه، ۲۰ تا ماشین دو طرف می ایستن تا رد شه، و هیچ کس مشکلی با این موضوع نداره و عصبانی نمیشه!)، رعایت بهتر قوانین، اعتماد بیشتر به قانون و مجری آن، …
ضمنا می بینید صحبت درباره موضوعی که برای شما و دوستان ایرانیتون جالبه، برای یک کانادایی جذابیت چندانی نداره، و بالعکس.
فقط باید حواستون باشه که همه رو به یه چشم نبینید. اینجا مثل هرجای دیگه ساده و زرنگ داره. خوب و بد داره. باهوش و خنگ داره. تازه تنوعش از ایران خیلی بیشتره، پس زود قضاوت نکنید.
- درآمد و مخارج
یکی از آشنایان که در ایران هستن اخیرا می گفت میانگین درآمد یک مهندس با سابقه کم در حدود ۱ میلیونه، اما کارگر می تونه تا ۱٫۵ دربیاره. من یادمه که در ایران زمانی که اوضاع کارم خوب بود، در یک ماه ۲٫۵ درآمد داشتم. اما خب هم زمان در یک دانشگاه سخت گیر هم درس می خوندم و زمان آزاد چندانی نداشتم. به همین دلیل اینطور نموند و کار رو برای مدتی رها کردم و به درس چسبیدم.
اینجا اوضاع کاملا متفاوته. حداقل حقوق قانونی حدود ساعتی ۱۰ دلاره، که میشه ماهی حدود ۱۶۰۰ دلار، سالی ۲۰۰۰۰ دلار. درآمد انقدر پایین یا مشمول معافیت مالیاتی میشه، یا مالیاتش بسیار ناچیز میشه. حالا اگر یک کانادایی مثلا بعنوان مهندس با سابقه کم کار گیر بیاره، حقوق سالانه اش احتمالا چیزی در بازه ۴۰ تا ۷۰ هزار دلار خواهد بود. با دلار کانادای ۲۷۰۰ایه الان حساب کنید می بینید فرقش با ایران بسیاره. البته کسی مثلا با درآمد ۵۰ هزار دلار در سال، بیش از یک چهارم درآمدش مستقیم میره برای چند نوع مالیات و بیمه بیکاری و بازنشستگی و به دستش نمیرسه! هرچقدر هم درآمد بیشتر بشه، این درصد هم بیشتر میشه.
ضمنا وقتی که بعنوان مهاجر وارد کانادا میشید تا مدت زیادی دولت حمایت مالیتون می کنه تا بتونید کار پیدا کنید. این حمایت مالی شامل هزینه های زندگی و هزینه تحصیل و تقویت زبان میشه. من در این مورد اصلا وارد نیستم چون همونطور که گفتم تا وارد شدم کار پیدا شد. اما می دونم که خیلی راحت میشه این کمک هارو دریافت کرد. همین قبل از مهاجرت به من آرامش میداد که اگر چند ماه هم کاری پیدا نکردم، هیچ مشکلی نیست و با سختی هم شده از پسش میشه براومد.
بعد از درآمد، به مقایسه مخارج می رسیم. یک خرج بزرگ مسکنه. من فعلا در منزل یکی از بستگان ساکنم، اما قصد دارم در آینده نزدیک محل خودم رو تهیه کنم. بعید می دونم که خانه ای بخرم (گرچه با وام بانکی به راحتی میشه، به نظرم گزینه مناسبی با شرایط من نیست). دوستانی که اینجا هستند میگن با ماهی ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ دلار میشه خونه های ویلایی ۲ و ۳ خوابه خوبی اجاره کرد. خونه ۱۰۰۰ دلاری هم هست. خونه مشترک ۶۰۰ دلاری هم میشه گرفت. و البته خونه های گرون تر هم هست. خرج بزرگ بعدی ماشینه، که به نظر من در شهری به این سردی بسیار لازمه. خرج ماشین بخاطر مالیات و گمرکی سنگینی که ایران برای واردات ماشین گذاشته، در اینجا کمتره. درباره تجربه خرید ماشینم و جزئیات هزینه های خرید ماشین نوشته ای دارم که در اینجا می تونید بخونید. بعد از اون خوراک و پوشاکه، که از ایران گرونتره، ولی نهایت در حد ۳-۵ برابر. (به طور کلی می گم. قطعا مواردی پیدا می کنید که از ایران ارزون تر باشه، یا ۱۰ برابر ایران باشه)
- قوانین کار
مقررات کاری دقیق و مناسبی هست که وظایف و مسئولیت های کارمند و کارفرما در مقابل هم رو به خوبی روشن کرده. در بیشتر قراردادهای کاری بندی هست که میگه قوانین کاری استانی در مورد این قرارداد صدق می کنه و در صورت هرگونه اختلاف، مقررات استانی برای رفع اختلاف استفاده میشه.
دوست عزیزی در وبلاگشون خلاصه ای از برخی قوانین رو ترجمه کردن. این نوشته رو می تونید اینجا بخونید.
این مطلب رو با ذکر منبع عینا اینجا نقل می کنم:
“امروز، یک آقایی از ادارهء کار آلبرتا اومد و برامون به طور خلاصه قوانین اولیه کار و حقوق مستخدمین آلبرتا را برامون گفت. به نظرم اطلاعات جالبی بود، اونها رو اینجا می نویسم ، هم برای اینکه یاد خودم بمونه و هم برای اینکه دیگران هم ازش استفاده کنند:
در ابتدا، نکتهء بسیار جالبی که آقای اسکات به اون اشاره کرد این بود:
آلبرتا، بالاترین میزان دستمزد، در تمام کانادا را دارد، ولی ضعیف ترین قوانین کار و حمایت از کارگر، در این استان وجود دارد.
بعد هم شروع کرد به بیان بخشی از قوانین:
اگر شما در یک رستوران کار کنید، یا فروشنده باشید و در حین کار، سهواً، ظرف و ظروف رو بشکانید، کارفرما، حق کسر از حقوق شما را ندارد. همچنین اگر شما صندوق دار باشید، و شب هنگام، دچار کسری صندوق باشید، کارفرما، حق کاهش کسری صندوق از حقوق شما را ندارد، مگر این که ثابت بشه، تنها کسی که در طول روز به طور دائم با صنوق سروکار داشته، شما بوده اید.
همچنین اگر قرار هست با گذراندن دورهء آموزشی، شما را استخدام کنند، برای دورهء آموزشی هم مستحق حقوق هستید.
توی هر شیفت کاری، مدت زمان استراحت ۳۰ دقیقه است. می تونید این زمان استراحت رو به دو تا تایم ۱۵ دقیقه ای یا ۳ تا ۱۰ دقیقه ای تقسیم کنید، اما اگر شیفت کاری شما، کمتر از ۵ ساعت باشه، استراحت ندارید.
همیشه به خاطر داشته باشید که میزان ساعات کاری تون رو در هر روز یادداشت کنید، کارفرماهایی که می خواهند اذیت کنند، همیشه اعلام می کنند که رکورد اطلاعات کارگر (کارمند) شون رو ندارند (به خصوص بعد از ترک کار یا تعدیل نیرو).
اضافه کاری
اصافه کاری در این استان، در حالتی هست که:
یا شما در طول روز، بیش از ۸ ساعت کار کنید،
یا آنکه بیش از ۴۴ ساعت در هفته کار کنید.
میزان پرداخت اضافه کاری، به میزان ۱/۵ برابر حقوق عادی شما در هر ساعت است.
اگر عنوان شغلی تون True Manager یا Supervisor باشد، مشمول قانون اضافه کار نخواهید بود. True Manager کسی هست که نسبت به زیردستهاش، عایدی بیشتری دارد، به اطلاعات خصوصی کارکنان دسترسی دارد و حق استخدام یا اخراج دارد.
تعطیلات رسمی
یک سری تعطیلات رسمی در استان آلبرتا وجود دارد، که در واقع، کارکنان مستحق دریافت حقوق برای این روزهای تعطیل هستند. این روزها در استان آلبرتا، ۹ روز اند و شامل:
New year day
Alberta family day
Good friday
Victoria day
Canada day
Thanks givivng day
Rememberance day
Christmas day
می باشند. به این روزها، General Holidays می گن و یکی از حقوق کارکنان، GHP یا عایدی مربوط به این تعطیلات است. شما به شرطی می توانید از GHP استفاده کنید که حداقل ظرف ۱۲ ماه گذشته، ۳۰ شیفت کاری کار کرده باشید؛ اگر به شما گفته شده باشه که باید توی یکی از این تعطیلات کار کنید، رد نکره باشید، و حداقل ۹ دوشنبه کار کرده باشید (چون معمولاً این روزهای تعطیل، دوشنبه اند). ضمناً اگر توی این روزها، به کار فراخوانده شوید، درآمد شما، به میزان ۱/۵ برابر روزهای عادی خواهد بود.
مرخصی سالانه:
حداقل مرخصی سالانه، ۲ هفته به ازای ۱ سال کار است. میزان دریافتی شما برای این ۲ هفته، ۴% حقوق عادی شما (در حالتی که کار می کنید) است. اگر سابقهء کاری شما، بیش از ۵ سال باشد، این میزان ۶% خواهد بود.
استثنای این قانون، برای اونهایی هست که کارهای ساختمانی می کنند، برای این افراد، میزان GHP، به میزان ۳٫۶% و میزان vacation pay، رقم ۶% خواهد بود.
مرخصی بارداری
برای استفاده از این مرخصی، باید حداقل یک سال برای یک شرکت کار کرده باشید. مرخصی بارداری به دو بخش تقسیم می شود:
maternity leave، این مرخصی فقط مختص مادر هست، به مدت ۱۵ هفته.
parental leave، از این مرخصی، یا پدر یا مادر می تواند استفاده کند. اگر پدر بخواهد استفاده کند، در این صورت مادر سرکار می رود و پدر از بچه مراقبت می کند. مدت این مرخصی، ۳۷ هفته است.
مرخصی بارداری بدون حقوق هست، ولی مزیتش این است که شما بعد از استفاده از اون ( که برای مادر عملاً می تواند ۱ سال باشد) می تونید به سر کار قبلی تون برگردید. در این مدت، در صورتی که قبلاً بیمهء بیکاری را پرداخته کرده باشید، می تونید از اون استفاده کنید. ضمناً برای رفتن به مرخصی، باید ۶ماه قبل از ترک کار، به رییس تون، اطلاع دهید، همچنین ۴ ماه قبل از بازگشت به کار، به رییس تون اطلاع دهید.
حداقل سن کار
حداقل سن کار در آلبرتا، ۱۲ سال هست. برای گروه ۱۲-۱۴ سال، یک سری شرایط کار وجود دارد:
۱- در طول ساعت مدرسه، کسی حق استهدام اونها را ندارد.
۲- در دوران مدرسه، فقط ۲ ساعت در روز می توانند کار کنند.
۳- در جاهایی که وسایل آشپزی مثل سرخ کن وجود داشته باشد، مجاز به کار نیستند.
برای گروه ۱۵-۱۷ سال:
این گروه تمام کارهای بزرگسالان رو می توانند انجام بدهند، به غیر از این که در طول شب، بین ساعت ۱۲ تا ۶ صبح؛ نمی توانند کار کنند.
قوانین ترک کار
اگر شما در یک جا برای کمتر از ۳ ماه کار کرده باشید، نیاز به اعلام به کارفرما (نوتیس) ندارید.
اگر بین ۳ ماه تا ۲ سال کار کرده باشید، باید ۱ هفته قبل اعلام کنید.
اگر بیش از ۲ سال برای یک کارفرما کار کرده باشید، باید ۲ هفته قبل از ترک کار اطلاع بدهید.
قوانین تعدیل نیرو
اگر کمتر از سه ماه کار کرده باشید، هیچ حق و حقوقی به شما تعلق نمی گیرد.
اگر بین ۳ ماه تا ۲ سال کار کرده باشید،به میزان ۱ هفته کار (علاوه بر دستمزد معمول) به شما اضافه پرداخت می شود.
اگر بین ۲ تا ۴سال کار کرده باشید، به میزان ۲ هفته کار (علاوه بر دستمزد معمول) به شما اضافه پرداخت می شود.
اگر بین ۴ تا ۶ سال کار کرده باشید، به میزان ۴ هفته کار (علاوه بر دستمزد معمول) به شما اضافه پرداخت می شود.
اگر بین ۶ تا ۸ سال کار کرده باشید، به میزان ۵ هفته کار (علاوه بر دستمزد معمول) به شما اضافه پرداخت می شود.
اگر بین ۸ تا ۱۰ سال کار کرده باشید، به میزان ۶ هفته کار (علاوه بر دستمزد معمول) به شما اضافه پرداخت می شود.
و اگر بیش از ۱۰ سال (برای یک کارفرما) کار کرده باشید، میزان دریافتی شما در زمان اخراج، ۸ هفته حقوق مازاد خواهد بود.
تعدیل نیرو هم بسیار ساده است، صبح بهتون می گن بفرمایید این آخرین فیش حقوق تون، لوازمتون رو جمع کنید، تشریف ببرید. معمولاً تعدیل نیرو، همیشه اول روی کارکنانی اعمال می شود که بیشترین میزان دستمزد رو می گیرند، چون در واقع شرکتی که دچار مشکل شده، دارد سعی می کند به نوعی از بار مشکلات مالی اش کم می کند. لذا در مرحلهء اول، اونهایی رو کنار می گذارد که بیشترین حقوق رو می گیرند.
همیشه برای اقدام به شکایت از کارفرما (در صورت عدم ارائهء کامل حق و حقوق) می شود به ادارهء کار آلبرتا مراجعه کرد. این اداره، تمامی امور رو به رایگان برای شما انجام می دهد و براتون پیگیری می کند، اما به شرطی که تا یک بازهء زمانی معین به این اداره مراجعه کنید، درغیر این صورت، دریافت حق و حقوقتون، منوط به پرداخت هزینهء سنگین وکالت و تنظیم شکایت و … خواهد بود.
ادارهء کار آلبرتا، که در واقع مجری قوانین استانی هست (این قوانین در هر استانی متفاوت هست و جدای از قوانین دولت فدرال هست که در تمام کانادا اعمال می شود). این اداره برای چه اموری از شما حمایت می کند؟ خیلی موارد، مثلاً اگر شما قبلاً یک جایی کار می کردید و GHP رو دریافت نکرده اید. یا آنکه مثلاً چندماه هست که کار می کنید و حقوق نمی گیرید. باید بدانید که اگر در حین کار از کارفرماتون شکایت کنید، ادارهء کار به شما کمک می کند که حقوقتون رو بگیرید، ولی بعداً به احتمال زیاد اخراج می شوید.
قوانین کار در آلبرتا رو می تونید در این سایت پیدا کنید: employment.alberta.ca/es“
- ساختار استانی عجیب و متفاوت
اینجا استان ها در همه زمینه ها استقلال بیشتری دارن. طوری که در اکثر موضوعات یک سری قوانین فدرال (کشوری) دارن، یک سری هم قوانین استانی. که معمولا بیشترش مربوط به استانه. گواهینامه استان ها متفاوته. مجوز مهندسی در استان های مختلف متفاوته. بعضی از قوانین کاری متقاوته. و غیره.
- امنیت
تابحال نشده اینجا در تاریکی جایی راه برم و احساس عدم امنیت کنم. یا تنها باشم و با صدایی فکر کنم شاید دزد داره میاد داخل! دلایل اصلی که واسش می بینم اینهاست:
– نیروی پلیس مسئول و خوب
– رفاه نسبی
– تاثیر سابقه بد جرم بر همه چیز! از کار پیدا کردن گرفته تا بانک و وام گرفتن.
– ذخیره عمده دارایی ها در حساب بانکی. کسی با خودش پول نقد چندان حمل نمی کنه.
- سرعت بسیار بالا و نامحدود اینترنت
سرعت اینترنت متوسط کانادا طبق آمارهای مختلف چیزی بین ۱۰-۱۵ مگابیت بر ثانیه است (دانلود). فکر کنم سرعت متوسط در ایران کمتر از ۱ مگ باشه. بخاطر این سرعت بالا، نبود فیلترینگ، و مطمئن بودن اینترنت، بسیاری از ادارات همه کارهاشون رو آنلاین انجام میدن. بعنوان مثال، در شرکتی که من الان مشغول به کارم، از Skype برای چت استفاده می کنیم، از Google Docs برای کار گروهی بر روی فایل های اکسل، از یک وب سایت برای ثبت کارهای روزانه، از یک وب سایت دیگه برای ثبت زمان ورود و خروج و زمان کار شده روی هر پروژه، و از یک وب سایت دیگه برای تعریف پروژه، مسئولیت ها، ثبت پیشرفت و … استفاده می کنیم.
_____________________________
به قلم: اردلان نقشینه (2014/SEP)
ویراستار: زینب موحدی
All Rights Reserved ©۲۰۱۸